شهسواری،گفت: پس از جنگ ایران در سال ۱۳۵۹ با ائتلاف مشترکی از آمریکا، اروپا، اسرائیل، شوروی و برخی از اعراب که با حمایت تمام و کمال آنها و مجامع بین المللی، توسط رژیم بعث عراق عملیاتی شد و پس از ۸ سال ایستادگی با شرایطی که کشور تازه نهال انقلاب خود را کاشته بود و با گروههای مسلحی همچون سازمانهای منافقین از یک سو و خیانت کارانی در سطح رییس جمهورش همچون بنی صدر در داخل کشور درگیر بود و دسته پنجه نرم میکرد توانست پیروز میدان شود.
او، گفت: پیروزی یعنی اینکه دشمن میخواست یک روزه به تهران برسد، اما بعد از ۸ سال نتوانست حتی یک وجب از خاک کشور را تصاحب کند.
این مقام مسئول، گفت: این تجربه همچون داغ بر دل دشمنان ماند و در یافتند که از قدرت درونی ایران را باید با اتخاذ سیاستهایی از جمله تحریم اقتصادی و سیاسی و القای جریان نفوذ، باید کاسته شود تا مسیر فروپاشی آن فراهمتر شود که در پی آن شدیدترین تحریمهای اقتصادی جهانی، بیشترین میزان ترور مقامات سیاسی علمی و بالاترین هزینهها برای به کارگیری مزدور نفوذی برای ساختارهای اجرایی کشور ایران برنامه ریزی و عملیاتی شد.
این برنامهریزیهای چند ساله که با بهانهتراشی حول غنیسازی در صنعت انرژی اتمی ایران تداوم یافته بود با حمله متوحشانه رژیم تروریستی اسرائیل و با چراغ سبز و همکاری و حمایت جامع اطلاعاتی و نظامی اروپا و آمریکا در ۲۳ خرداد ۱۴۰۴ امتداد یافت.
گرچه فرآیند موفقیت ابتدایی اسرائیل در ایجاد خسارت و غافلگیری ایران در شروع حمله دارای یک فرآیند پیچیده و مدتدار است که بحث آن مفصل بوده و دارای زوایای گوناگون است و در این مجال نمیگنجد، لیکن مسایل این جنگ تحمیلی را میتوان در موارد زیر مورد بررسی و توجه قرار داد:
1_ ایران قدرت برتر منطقه بوده و می ماند.
باید توجه داشت که ضربه در هر نبردی محتمل است، لیکن باز توانی مجدد و مستهلک کردن اثر ضربه وارده، نقطه قوت ایران بود که با بازپسگیری توان دفاعی و تهاجمی خود که تحت قویترین تهاجم الکترونیک دچار از کار افتادگی شده بود و به موازات آن بازسازی تشکیلاتی نیروهای مسلح ظرف کمتر از۲۴ ساعت. عملیاتی و اثبات شد. این باز توانی در جهان بینظیر است.
2_ تهاجم اسرائیل باید سریعا و تا حصول بازدارندگی کامل و پشیمانی این مخلوق نامشروع، پاسخ داده میشد و این پاسخ باید اثرگذار و خانمانسوز میبود، که با تکیه بر توان بازدارندگی و قدرت نظامی ایران، علیرغم دفاع چند لایه اسرائیل و پشتیبانی اطلاعاتی و دفاعی صاحبان اسرائیل (آمریکا و اروپا) از او، با قدرت به انجام رسید و تا دفع شرارت امتداد خواهد یافت.
3_ رسانهای شدن شاهکار اطلاعاتی ایران در تصاحب گنجینه اسناد سری در قلب اسرائیل و انتقال امن آن به ایران چند روز قبل از شروع توحش اسرائیل، روز و شب اسرائیل و برخی سازمانهای به ظاهر مدافع صلح و بینالمللی را یکی کرده بود و خواهد کرد و وجود این گنجینه بلاشک در توازن قدرت و اعتبار نهادهای بینالمللی اثرگذار خواهد بود.
4_ شکار ۳ جنگنده F35 که راهبردیترین هواپیمای در آمریکایی رادار گریز و در اختیار اسرائیل بوده به همراه هدف قرار دادن اماکن استراتژیک نظامی و انرژی اسرائیل، گواهی بر توان بالا و منحصربهفرد نیروهای نظامی ایران دارد.
به دلیل دپوی میزان زیاد موشکها و ارتقای هر ساله، ایران ترجیح داد از موشکهای با تکنولوژی 10_ ۱۵ سال پیش خود استفاده کند و برای هدف قرار دادن نقاط خیلی پر اهمیت از برخی موشکهای نسخ نسل جدید خود استفاده کرده است.
5_ ارتش جمهوری اسلامی ایران برای اولین بار بعد از جنگ تحمیلی و در موقعیتی که سپاه پاسداران در حال باز سازی تشکیلاتی فرماندهان شهید خود بود به عنوان اصلیترین رکن نظامی کشور پا به عرصه دفاع از کشور گذاشت و از دریا، و زمین و هوا قدرت منحصربهفرد خود را در کنار برادران سپاهی خود به رخ دشمنان کشید.
در صورتی که مشکلات اولیه برای ساختار فرماندهی سپاه اتفاق نمیافتاد، نه تنها کل مجموعه سپاه بلکه سازمان هوا و فضای سپاه طومار رژیم را در هم میپیچید و نیازی به قدرت ارتش نمیبود.
6_ در این جنگ به وضوح مشخص شد که چرا سالیان سال برخی مزدوران به دفاع از کشور در خارج از مرزهای ایران هجمه وارد میکردند و چرا با توسعه نظامی و دفاعی ایران مشکل داشتهاند.
ایران ضعیف، تجزیه شده، وابسته به انرژی در سایه تحقیر خواست دشمن و وابستگان داخلی آنها بود تا ایران را به تاریخ قبل از سال ۱۳۵۷ که مستعمرهای بیش نبود تبدیل کنند.
7_ شرکای راهبردی ایران و همسایگان منطقهای ایران دریافتهاند که هدف اصلی اسرائیل و آمریکا، حرکت به سوی حاکمیت تکقطبی در جهان است و هر چه منفعلتر باشند نه تنها خطر را از سر آنها باز نمیکند بلکه میزان خطر را بیشتر می کند.
سناریوی درگیری فرسایشی روسیه با اوکراین، اسرائیل با ایران و چین با تایوان برای کاهش توان سه ظلع اصلی مخالف نظام تک قطبی نباید فراموش شود.
8_ آمریکا به عنوان محافظ جان فرزند نامشروع خود هر زمان که ببیند جان فرزندش، اسرائیل در خطر است، و یا منافع حاصل از این رویا رویی برآورده نمیشود یا حصول آن خسارت بارتر از میزان برآوردی است، با پرچم وساطت و صلحطلبی دوباره نقاب زده و وارد طرح دیپلماسی می شود.
دیر یا زود این امر بستگی خیلی مستقیم به استقامت و درایت نیروهای ایرانی و اتحاد ملت و نظام دارد.
هر چه این مولفهها قویتر باشد شرارت آمریکا و اسرائیل زودتر به پایان می رسد.
- نویسنده : مریم توانا