نسابه، گفت: به این سبب، درصد قابل توجهی از مردم در جوامع غربی، احساس میکنند وقتی کشورشان درگیر جنگی دیگر در جهان میشود، آشکارا، وضع زندگی، دستمزدها و ثبات شغلی آنها رو به بهبود میرود، به نحوی که این موضوع بر ناکارآمدی اعتراضات به ظاهر پرحجم مخالفان جنگ، تأثیر بالایی میگذارد.
این کارشناس مسایل تاریخی و سیاسی، گفت: در واقع اکثریت خاموش جوامع غربی را خانوادههایی تشکیل میدهند که نان آوران آنها در بخشهای مختلف اقتصاد جنگی از پژوهش تا صنایع نظامی و غیرنظامی مرتبط در حال درآمدزایی و کسب حقوق و منفعت هستند.
نسابه به دلیل دیگر تحت عنوان نبود تاثیر مخالفت مخالفان جنگ در سیاست جنگ افروزانه دول غربی، گفت: نظام سلطه در غرب، به خوبی میداند که چگونه باید اقشار مختلف را جدا و مهار کرد.
نسابه دلیل دیگر نبود تأثیر مخالفت مخالفان جنگ در سیاست جنگافروزانه دول غربی را هم سیاست جداسازی نظامهای حاکم بر کشورهای غربی عنوان کرده و به نقل از کتاب “تاریخ آمریکا” تألیف “هاوارد زین” گفت: یک دلیل دیگر نبود موفقیت مخالفتهای اقشار مختلف در جوامع غربی با جنگافروزی دولتها، این است که نظام سلطه در غرب، به خوبی میداند که چگونه باید اقشار مختلف را از هم جدا و مهار کرد.
او گفت: بر این اساس و بهدلیل جداسازی موفق اقشار و گروههای اجتماعی از هم، توسط نظامهای سیاسی حاکم بر غرب، اقشار و گروههای اجتماعی مختلف مخالف جنگ، موفق به همافزایی و اتحاد و برانگیختن سایر اقشار نشده و قادر به همراه کردن اکثریت خاموش با خود نمیشوند و لذا ندای مخالفت آنان با جنگ، در جوامع غربی پژواک موثری نمییابد و اثرگذار نیست و به قولی مخالفت آنان با جنگ، بیشتر جنبه ارشادی دارد نه مولوی!
- نویسنده : مریم توانا






































