جبهه‌های فرهنگی، سیاسی انقلاب اسلامی، از مهمترین جبهه‌های مقابله با استکبار است
جبهه‌های فرهنگی، سیاسی انقلاب اسلامی، از مهمترین جبهه‌های مقابله با استکبار است
 شصت و چهارمین جلسه از سلسله مباحث «جهاد تبیین» با سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین ابراهیم کلانتری، تولیت حرم مطهر حضرت احمدبن موسی الکاظم شاهچراغ علیه السلام، پیرامون « جبهه های فرهنگی، سیاسی انقلاب اسلامی»، در سالن شهید آیت الله دستغیب آستان مقدس برگزار شد.

 

کلانتری گفت: در آستانه یازدهم اسفند ماه، روز انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی و همچنین انتخابات ششمین دوره مجلس خبرگان رهبری هستیم. لازم است مقداری به لحاظ فکری و ذهنی بر روی مسائل مرتبط با این ایام تمرکز داشته باشیم. امروز مطالبی تحت عنوان «جبهه‌های فرهنگی، سیاسی انقلاب اسلامی»، اهمیت آن و نقش و وظایف هر کدام از ما در این جبهه‌ها مورد بحث قرار می‌گیرد. که به تبیین اهمیت انتخابات فردا کمک خواهد کرد. برای اشراف بیشتر بر این بحث چهار نکته مطرح می شود.

رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی در توضیح نخستین نکته گفت: آن روزی که انقلاب اسلامی به پیروزی رسید، یعنی بیست و دوم بهمن ماه ۱۳۵۷ (۱۹۷۹ میلادی)، جهان در دو قطب و بلوک رو در روی هم، دسته‌بندی می‌شد، نخست، قطب کاپیتالیسم غرب شامل سرمایه‌داری و مالکیت خصوصی، به رهبری ایالات متحده آمریکا که بلوک غرب را تشکیل می‌داد و دوم، قطب سوسیالیسم شرق شامل سرمایه‌داری و مالکیت دولتی، به رهبری اتحاد جماهیر شوروی که تحت عنوان بلوک شرق از آن یاد می‌شود.

او، گفت: هر دو قطب، مادی بودند که نیل نهایی به مارکسیسم و کمونیسم داشتند. هر کدام از این دو قطب، از ابزار قدرت ویژه خود برخوردار بودند.

پیمان نظامی «ناتو» ابزار قدرت قطب غرب، و پیمان نظامی «ورشو» ابزار قدرت قطب شرق بودند.

این رویارویی تا حدی سنگین بود که آلمان شرقی و آلمان غربی شکل گرفته بود.

دیوار برلین شهره شده بود؛ نصف برلین جزو بلوک شرق و نصف آن جزو بلوک غرب بود.

اتحاد جماهیر شوروی در قسمت شرقی آلمان و آمریکا در قسمت غربی آن حاکمیت داشت.

هر کدام از این دو بلوک، کشورهایی را تحت سیطره و سیاست خود داشتند. اروپا به دو بخش شرقی و غربی تقسیم می‌شد، بخشی از آن جزو اقمار شوروی و بخشی، جزو اقمار آمریکا محسوب می‌شدند.

حتی کشورهای غیر متعهد، یا به غرب وابستگی داشتند و یا به شرق. در آن روزگار در افواه عمومی کل جهان چنین بود که انقلاب اسلامی یا باید غربی باشد و یا شرقی، و راه سومی وجود نداشت.

بر روی نقشه، تنها دو رنگ مشخص وجود داشت؛ یکی آمریکا و دیگری اتحادیه جماهیر شوروی. ب

دون شک کشور ایران در آن روزگار تابعی از بلوک غرب به شمار می‌آمد.

دستگاه حاکمه آمریکا و مستشاران آمریکایی اداره کشور را بر عهده داشتند  و دولت‌ها در ایران با اشاره و خواست آمریکایی‌ها می‌آمدند و می‌رفتند.

آمریکایی‌ها ایران را به عنوان «ژاندارم منطقه» و «جزیره ثبات» می‌شناختند.

حقیقت آن است که انقلاب اسلامی در چنین شرایطی به پیروزی رسید و در اوج قدرت‌نمایی بلوک شرق و غرب، ایران را از قطب غرب خارج کرد و از حلقوم آمریکا بیرون کشید و البته آن را به قطب شرق هم تحویل نداد، بلکه قطب جدیدی در جهان پدید آورد.

تولیت حرم مطهر گفت: یکی از شعارهای اصلی انقلاب، « نه شرقی، نه غربی» بود، یعنی کشوری مستقل در جهان. باید دقت داشت که مراد از شرق و بلوک شرق، شرق جغرافیایی نیست، بلکه آن حاکمیت سوسیالیسم، کمونیسم و نظام‌های تک‌حزبی و الحاق به پیمان ورشو مد نظر است که اکنون هیچ‌کدام از این‌ها وجود خارجی ندارد.

انقلاب، نه به غرب و نه به شرق، وابسته نبود. امام خمینی(رحمهالله علیه) با قاطعیت به‌طور همزمان، هم علیه صهیونیسم بین الملل که تحت سیطره آمریکا در منطقه درحال شکل‌گیری بود، بیانیه صادر می‌کرد و هم علیه اتحاد جماهیر شوروی و ارتش سرخ که افغانستان را اشغال کرده بودند، سخن می‌راند.

لحن ایشان هم یکی بود و از همان ابتدا و از سال ۱۳۴۲ با صدای بلند اعلام می‌کرد که آمریکا و شوروی هر کدام از دیگری بدتر و خبیث‌تر هستند.

تا آخرین روز نظر امام(ره) همین گونه بود. پیش از آن، اگر انقلاب و کودتایی در دنیا صورت می‌گرفت، چنین بود که به طور مثال یک کشور را از سلطه غرب خارج کرده و ملحق به بلوک شرق می‌کردند؛ اما آن انقلابی که نه به غرب و نه به شرق وابسته بود، و یک انقلاب مستقل بود، انقلاب اسلامی ایران بود، که یک کشور بسیار مهم را از زیر سلطه آمریکا بیرون کشید و به شوروی نیز ملحق نکرد، بلکه همزمان که از سلطه آمریکا خارج شد، در مقابل شوروی نیز قرار گرفت.

او، در ادامه به سخنی از مقام معظم رهبری(مدظله العالی) در خصوص تاثیر انقلاب اسلامی بر قطب‌های معمول جهان با پیروزی انقلاب گفت: رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در آغاز بیانیه گام دوم فرمودند: « انقلاب ملّت ایران، جهان دوقطبی آن روز را به جهان سه‌قطبی تبدیل کرد و سپس با سقوط و حذف شوروی و اقمارش و پدید آمدن قطب‌های جدید قدرت، تقابل دوگانه‌ی جدید «اسلام و استکبار» پدیده‌ی برجسته‌ی جهان معاصر و کانون توجّه جهانیان شد.

این نکته به ما یادآوری کرد که پیش از انقلاب اسلامی در کجای جهان بوده‌ایم و اکنون در کجای جهان ایستاده‌ایم.

همچنین امام(قدس سره) نیز پیش‌بینی کرده بودند و در نامه‌ای خطاب به گورباچوف نوشته بودند: «جناب آقای گورباچف، برای همه روشن است که از این پس کمونیسم را باید در موزه‌های تاریخ سیاسی جهان جستجو کرد…» (صحیفه امام خمینی (ره)، ج ۲۱، ص ۲۲۰-۲۲۶) و اینگونه ریشه آن از بین رفت و چیزی که در جهان باقی ماند، در یک طرف استکبار و در طرف دیگر اسلام بود. حرکت کلی جهان به سمت یک دو قطبی جدید رفت.

عضو هیأت علمی دانشکده معارف و اندیشه اسلامی دانشگاه تهران، در توضیح دومین نکته پیرامون «جبهه‌های فرهنگی، سیاسی انقلاب اسلامی» گفت: خروج ایران از سیطره و سلطه غرب یکی از اهداف اصلی انقلاب اسلامی بوده است.

برخی از نویسنده‌ها یا کسانی‌که در فضای سیاسی کشور سخن می‌رانند، معتقدند که ما پس از انقلاب اسلامی نباید به سمت مبارزه با آمریکا می‌رفتیم! تصورشان این است که ما پس از انقلاب به سمت مبارزه با آمریکا رفتیم. معتقدند که اشتباه کردیم و باید با آمریکا مانند سایر کشورها ارتباط برقرار می‌کردیم.

واقعیت این است که پس از بررسی ماهیت انقلاب اسلامی، یکی از ستون‌های اصلی و یکی از اهداف اصلی انقلاب، مقابله با آمریکا بوده است. مگر ما نمی‌خواستیم با رژیم طاغوت مبارزه کنیم؟ رژیم طاغوت، صد در صد وابسته به آمریکا بود. مبارزه با آن، به معنای مبارزه با آمریکا بود.

نمی‌شود رژیمی که صد در صد وابسته و نوکر آمریکاست هدف قرار گیرد، ولی معتقد باشیم که قصد مقابله با آمریکا نداریم. این امر با هر تفسیری، مقابله با غرب و آمریکا و خروج کشور از زیر سلطه آمریکا است.

یکی از عوامل اصلی حرکت مردم ایران در انقلاب اسلامی، سلطه‌گری آمریکا در ایران بود و مردم برای مقابله با این سلطه‌گری حرکت کردند.

این مسئله در فرمایشات امام راحل(ره)، در فرمایشات رهبران بزرگی که در این انقلاب نقش‌آفرینی کردند و همچنین در مواضع گروه‌ها و تشکل‌ها و احزاب سیاسی که در این انقلاب حضور فعال داشتند، قابل مشاهده است.

او، گفت: در سخنان امام(ره) به آیاتی از قرآن تمسک می‌شود که بیانگر مقابله با استکبار است. انقلاب ما بر اساس این آیات شکل گرفت.

بنابراین یکی از اهداف اصلی این انقلاب، بیرون کشیدن کشور از زیر سلطه آمریکا بود که همان مقابله با آمریکا است.

این بیرون کشیدن نه تنها از زیر سلطه آمریکا بود، بلکه کشور ما در مقابل آمریکا قرار گرفت.

گاهی، یک کودتا و انقلابی شکل می‌گیرد، جریانی می‌آیند و کشور را از زیر سلطه یک قدرت بزرگ بیرون می‌برند، اما بعد از آن، پرچم صلح را بالا می‌برند و اعلام می‌کنند که ما با شما مشکلی نداریم، سفارت‌ها هر کدام به کار خود ادامه می‌دهند و ارتباط‌ها در جای خود باقی است.

انقلاب اسلامی، نه تنها ایران را از زیر سلطه آمریکا بیرون کشید، بلکه در جبهه صد در صد مقابل آن قرار داد. با مروری بر تاریخ انقلاب در می‌یابیم که در سال ۱۳۵۸ با تسخیر لانه جاسوسی آمریکا مواجه شدیم که این همان ادامه مبارزه با آمریکا است.

بعد از تسخیر و منتشر شدن اسناد آن که حدود هفتاد کتاب از این اسناد منتشر شد، متوجه می‌شویم که سلطه آمریکا بر ایران بسیار فراتر از حد تصور بود.

استاد دانشگاه تهران با بیان اینکه آمریکایی ها، پیش از انقلاب، یک سلطه و نفوذ همه‌جانبه در تمام مراکز و زوایای مهم کشور داشتند، گفت: با وقوع انقلاب اسلامی ایران، یک نوع تقابل جدید به‌ وجود آمد که معمار کبیر انقلاب اسلامی، چندین تعبیر از این تقابل دارند، از جمله؛ «تقابل اسلام ناب با استکبار»، « تقابل مستضعفان جهان با مستکبران جهان»، «تقابل اسلام ناب محمدی(ص) با اسلام آمریکایی»، «تقابل کوخ نشینان جهان با کاخ نشینان جهان» و «تقابل پابرهنگان جهان با مستکبران جهان» به لحاظ ادبیات سیاسی این تعابیر از ابداعات امام(ره) و انقلاب بود.

این تعابیر در ادبیات سیاسی جهان دارای اهمیت است تا چشم‌های نظاره‌گری که انقلاب را با حساسیت زیر نظر دارد، متوجه ماهیت این انقلاب بشوند. هر کدام از این تعابیر برای جمع بزرگی از مردم جهان دارای مفهوم خاصی است و امام(ره) با همین ادبیات، توجه مردم جهان را به انقلاب اسلامی و ماهیت و عظمت آن، جلب کرد.

بنابراین انقلاب اسلامی، کشور ایران را نه فقط از زیر سلطه استکبار بیرون کشید، بلکه آن را در تقابل جدی با استکبار قرار داد.

مسئله، صدو هشتاد درجه دگرگون شد و “جزیره ثبات” و “ژاندارم منطقه” برای آمریکا به یکباره عکس شد. آمریکا و نظام سلطه در کشور ما متزلزل شد.

تمام این امکانات و منابع عظیم کشور، استعدادها و توانمندی‌ها، در مقابل آمریکا و کاخ سفید قرار گرفت.

رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی، در توضیح نکته سوم پیرامون «جبهه‌های فرهنگی، سیاسی انقلاب اسلامی» گفت: تقابل همه جانبه انقلاب اسلامی با غرب از ۴۵ سال پیش تا امروز، به شکل‌گیری جبهه‌هایی از کار و زار انجامیده است.

آرام آرام، جبهه‌های تمام عیار در مقابل هم شکل گرفته است. «جبهه های فرهنگی، سیاسی» از اصلی‌ترین و مهمترین این جبهه‌ها است.

آمریکایی‌ها از جمله کشورهایی بودند که از همان ابتدا، جمهوری اسلامی را به رسمیت شناختند. اما با مطالعه و بررسی مشخص می‌شود که این‌ها، گام به گام عقب‌نشینی کردند. هم نظام سلطنتی، هم سلطنت خاندان پهلوی، هم ژاندارم منطقه بودن، هم جزیره ثبات برای آمریکا بودن؛ همه را جدی می‌گرفتند، و وقتی که هر کدام میسر نمی‌شد، کوتاه آمده و عقب‌نشینی می‌کردند. پذیرفتند که محمدرضا برود، ولی نظام سلطنتی پابرجا باشد و کشور مانند سابق بماند.

با رأی انبوه ۹۸ درصدیِ جمهوری اسلامی، از نظام سلطنتی هم عقب‌نشینی کردند.

جمهوری اسلامی را پذیرفتند اما می‌خواستند که سفارتشان در قلب تهران بماند، تا جاسوسانشان همچنان فعالیت کنند و سایر امکانات هم در اختیارشان باشد.

اما ملت ایران همین مقدار را نیز نپذیرفتند و لذا از آن هم عقب‌نشینی کردند. پس از آن جنگ هشت ساله را به ایران تحمیل کردند، جنگی که آمریکا و شوروی با همه اقمار خود، از صدام حمایت می‌کردند.

آن‌ها با جنگ هم به هدف خود نرسیدند و آرام آرام، چندین جبهه مهم بین اسلام ناب و استکبار جهانی تشکیل شد.

او، گفت: عبارت جبهه را مقام معظم رهبری(دام ظله) به‌کار بردند و مفهوم آن این است که، مجموعه‌ای از امکانات در کنار هم و در مقابل جریانی که در روبه رو است، قرار گیرد.

به عبارتی زمانی‌که نیروی پیاده، تک‌تیرانداز، تیربارچی، آرپیجی‌زن، توپخانه، هواپیماهای جنگنده و هلی‌کوپتر جنگی و… وقتی در کنار هم قرار می‌گیرند، جبهه تشکیل می‌شود.

در جبهه، صدها رقم کار به‌صورت پیوسته و با یکدیگر برای یک هدف فعالیت می‌کنند. انقلاب اسلامی در تقابل با غرب، چندین جبهه را رو به‌روی غرب قرار داد و غرب نیز چندین جبهه را در مقابل ما قرار داده است.

کلانتری با بیان اینکه در جبهه‌های اقتصادی، یک جنگ تمام عیار اقتصادی میان ایران و استکبار جهانی شکل گرفته است، گفت: همچنین یک جنگ تمام عیار اعتقادی میان اسلام ناب و استکبار جهانی وجود دارد. قرآن در آیه ۵ سوره مبارکه قصص می‌فرماید: « وَنُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّهً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ»، «ما می‌خواهیم بر مستضعفان زمین منّت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم». استضعاف در برابر استکبار قرار دارد.

این استضعاف به معنای انسان‌های گرسنه نیست، بلکه به کسانی اشاره دارد که با زور مجبور شدند ضعیف شوند، یعنی با فشار دشمن و مستکباران جهان ضعیف شده‌اند.

در حال حاضر جنگ رسانه‌ای نیز وجود دارد و صدها شبکه معاند در آن طرف دیده می‌شود.

البته از این سو نیز امواجی فرستاده می‌شود و ده‌ها شبکه رادیویی، تلوزیونی، اینترنتی و سایبری، اصول و ارزش‌های انقلاب را به آن سو پمپاژ می‌کنند، که گاهی آثار آن مشهود بوده، همان‌گونه که آثار فعالیت آنان در اینجا، قابل مشاهده است.

در ایران بعضی افراد، در نعمت‌های انقلاب اسلامی غوطه‌ورند، لکن به سبک آمریکایی سخن می‌گویند، فکر می‌کنند و موضع می‌گیرند، گویا برای این امر تربیت شده و مزایا دریافت می‌کنند. امواج از هر دو سو فرستاده می‌شود.

زمانی‌که سردار سلیمانی به شهادت می‌رسد، در آمریکا عده‌ای تصویر او را بالا می‌برند، که این امر در نتیجه امواج ارسالی است.

تشکیل جبهه‌ها بدین صورت است که گاهی امواجی در قلب اروپا اثرگذار می‌شود. در جبهه‌های سیاسی گاهی یک جریان، شعار لیبرال دموکراسی غرب را در خیابان‌های تهران تبلیغ می‌کند.

به عبارتی در مرکزی که ام‌القرای جهان اسلام است و هزاران شهید برای برافراشتن اسلام ناب تقدیم کرده است، شعارهای دشمن را سر می‌دهد.

یک‌مرتبه رهنمودی که بنگاه غربی به هدف براندازی طراحی کرده است را پیش می‌گیرد، رنگی را به‌عنوان نماد خود که مصداقی از انقلاب‌های رنگی است، انتخاب می‌کند.

کتاب، مقاله، همایش و نشست را در تجلیل از جریانات غربی و لیبرال دموکراسی غرب به راه می‌اندازد؛ یعنی این افراد در اینجا هستند اما در جبهه غرب فعالیت می‌کنند. این طرف جبهه نیز، رزمندگان، شبانه‌روز زحمت می‌کشند و با تمام توان تلاش می‌کنند.

جنگ فرهنگی نیز در جبهه‌های مقابله با استکبار انجام می‌شود. در جبهه‌های امنیتی نیز به ناگاه چند ده سرویس جاسوسیِ بلوک استکبار با همه توان، فتنه‌ای را رقم می‌زنند.

جبهه این‌سو نیز، با تمام قوای امنیتی در مقابل آن ایستادگی می‌کند.

بیانیه‌ای که وزارت اطلاعات صادر می‌کند مبنی بر این‌که در ۲۸ کشور دنیا، تمام عوامل جاسوسیِ صهیونیستی شناسایی شده و لیست آن را منتشر می‌کند، بیانگر فعالیت و ایستادگی در مقابل جبهه استکبار است.

جنگی در دو جبهه مقابل هم، در حال انجام است.

در میان این جبهه‌بندی‌ها، جبهه‌های فرهنگی، سیاسی انقلاب اسلامی، از مهمترین جبهه‌های مقابله با استکبار است.

دو دهه است که این جبهه ها از جبهه‌های اصلی است. کار امنیتی انجام می‌دهند، ضربه اقتصادی وارد می‌کنند، در حوزه‌های مختلف تلاش می‌کنند، اما آن‌چه که دشمن بدان امید دارد، در همین دو جبهه فرهنگی و سیاسی است.

این جبهه‌ها از مدتها پیش گشوده شده است، که آن سوی آن، استکبار جهانی به سرکردگی آمریکاست و این سوی آن، انقلاب کبیر اسلامی است.

اولین کار در این خصوص شناخت آن سویی است که استکبار قرار دارد. ما با شناخت آن سوی جبهه بر اهمیت کار و وظایف خود بهتر آشنا می شویم.

برای شناخت آن سوی این جبهه بهترین روشنگری همان است که رهبر حکیم انقلاب اسلامی فرموده‌اند: «ما در مقابلمان، یک جبهۀ فرهنگی ـ سیاسیِ غرب وجود دارد که در دل آن جبهه، باز یک جبهۀ سرمایه‌داریِ خطرناک و آدم‌خوار وجود دارد.

باز در کنار این، یک جبهۀ صهیونیستی با اهداف مشخص وجود دارد. باز در کنار این، یک جبهه با ارتجاع فکری و خوک‌صفتی در زندگی بشری وجود دارد.

سلاطین و مسئولان امور خیلی از حکومت‌ها، زندگیِ حیوانی‌شان مثل خوک و اهدافشان اهداف دشمنان و فکرشان فکرهای متحجر [است] که این‌ها، همه، یک مجموعه‌ای تشکیل دادند در مقابل ما، یک جبهه هستند.» (بیانات در دیدار جمعی از مسئولان فرهنگی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ۱۳۹۲/۲/۲). به ظاهر یک جبهه است اما درون آن، ده‌ها جبهه و قرارگاه فعال، حضور دارد.

این استاد حوزه و دانشگاه، گفت: اقتضای کار جبهه‌ای این است که دشمن به لحاظ نیرو از هر شخصی که اندکی با انقلاب اسلامی زاویه پیدا می‌کند و یا به گوشه‌ای از کارهای جاری کشور انتقادی می‌کند، حتی کسانی‌که خود جزو نیروهای انقلاب هستند بهره می‌گیرد.

به لحاظ امکانات نیز صدها شبکه صوتی، تصویری، رسانه‌ای، مجازی، اینترنتی، مکتوب، هنری و… را به کار می‌گیرد، و به لحاظ اهداف مورد هجمه، هم باورها، هم اخلاق، هم ارزش‌ها، هم پیشرفت‌ها و دستاوردها و هم آگاهایی‌ها را زیر سؤال می‌برد.

به لحاظ اشخاصی که مورد هجمه قرار می‌دهد نیز از پیر و جوان، زن و مرد، روحانی و دانشجو و دانش‌آموز، کارگر و بقال را هر کدام به شکلی و با ابزار مناسب همان شخص مورد هجمه قرار می‌دهد.

از سویی این جبهه شیطانی از پشتوانه عظیم مالی و نرم‌افزاری چند ملیتی نیز برخوردار است.

کلانتری در توضیح نکته چهارم پیرامون «جبهه‌های فرهنگی، سیاسی انقلاب اسلامی» گفت: با روشن شدن این حقیقت که امروز در مقابل اراده انقلاب اسلامی یک جبهه استکباری با همه لوازم و امکانات سخت افزاری و نرم افزاری به سرکردگی آمریکا و صهیونیزم بین‌الملل تشکیل شده که نخستین گام این است که به شناخت وظیفه و تکلیف خود بپردازیم. نخستین وظیفه دردمندان و دلسوزان انقلاب اسلامی این است که در مقابل کار جبهه‌ای دشمن باید کار جبهه‌ای و شبکه‌ای انجام دهند، یعنی حجم وسیع و متنوعی از کارها و اقدامات را در سطوح مختلف و به تناسب مخاطبان مختلف طراحی و به اجرا بگذارند.

او، گفت: باید دید وقتی جبهه‌ بندی‌ها بدین صورت و با قدرت شکل می‌گیرد، چه وظیفه‌ای بر دوش ماست؟ در جبهه فرهنگی_سیاسی استکبار که در مقابل انقلاب است، به‌دلیل سرمایه‌ دلارهای نفتی وکثرت شبکه‌های صهیونیستی جهانی که همه از سرمایه‌داران بزرگ دنیا بودند و هستند و صهیونیسم را پایه‌گذاری کردند و تمام امکانات سخت‌افزاری و نرم‌افزاری خود را به میدان آوردند؛ در این میان وظیفه ما این است که نگاه وسیع در مقابل جبهه وسیع و شیطانیِ ذو ابعاد لحاظ شود، جبهه‌ای که تنها از ریشه برکندن، هدف او است و گاهی اقرار کرده‌اند که ریشه ملت ایران را باید سوزاند.

یک مسئول صهیونیست در مصاحبه‌ای گفت: در غزه، همه افراد بالای چهار سال، همه مدافع حماس و جهاد اسلامی هستند، هر چقدر که بکشیم، در واقع حماس را از بین برده‌ایم.

پیش از آن، یک مسؤول آمریکایی مشابه این صحبت را در مورد ایران مطرح کرده بود که ملت ایران همه تحت ظلّ این انقلاب قرار می‌گیرند که باید ریشه همه آن‌ها را خشکاند.

تفکر جبهه مقابل ما، اینچنین شیطانی است.

تولیت آستان مقدس احمدی و محمدی علیهم السلام گفت: مقام معظم رهبری(دام ظله)، این وظیفه و تکلیف را در راستای مقابله با جبهه دشمن؛ به روشنی تبیین کرده‌اند ایشان می‌فرمایند: «ما اگر بخواهیم در مقابل این جبهه کار کنیم، هم باید تنوع داشته باشیم، هم ابتکار داشته باشیم، هم باید انگیزه داشته باشیم [و] هم باید برنامه داشته باشیم.

[باید] کارمان برنامۀ هدایت‌شده باشد. و این نمی‌شود، مگر با تشکیل «جبهه». این‌طرف هم بایستی جبهه تشکیل داد. از افراد و حتی مجموعه‌ها، به‌تنهایی کار برنمی‌آید.

باید یک کارِ وسیعِ جبهه‌ای انجام داد.

این کار هم، جز با حضور مردم امکان ندارد؛ یعنی ابتکارات مردم خیلی از کارها را می‌کند. (بیانات در دیدار جمعی از مسئولان فرهنگی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ۱۳۹۲/۲/۲).

رهبر معظم انقلاب در جای دیگر همین مطلب را اینگونه مورد تاکید قرار داده‌اند: «باید جبهۀ فرهنگی به‌وجود آید. سنگرهای فرهنگی باید به‌وجود آید. همه باید کار کنند و امروز روز کار است. امروز روزی است که همه، همۀ آن‌هایی که دارای استعدادند، می‌توانند در زمینۀ فرهنگی کار کنند. کارِ نکرده هم زیاد است که باید انجام گیرد.

این، آن چیزی است که من امروز برای خطاب به همۀ اهل فکر و فرهنگ و هنر و ادب و دانش و معلومات و معارف عرض می‌کنم و آن را یک چیز لازم می‌دانم.» (دغدغه‌های فرهنگی، ص ۲۴).

عضو هیأت علمی دانشکده معارف و اندیشه اسلامی دانشگاه تهران، گفت: برای کار جبهه‌ای با همه ظرفیت‌ها و امکانات، باید میان همه مجموعه، هماهنگی وجود داشته باشد، در هماهنگی‌ها خیلی مردود می‌شوند. علتِ نبود توانایی در انجام دادن کار جبهه‌ای، این است که هر کدام، خود را به تنهایی یک قطب بلا منازعِ غیر قابل انعطاف می‌دانیم.

دور هم جمع می‌شویم، اما به محض شروع، اختلاف پیش می‌آید. «جبهه» یعنی همه پشت به پشت هم، کمر به کمر هم، و بازو به بازوی هم باشند و هر کدام فعالیتی را انجام دهند.

هر کس بنا بر توانایی، مشغول انجام فعالیتی می‌شود و همه زمانی‌که در کنار هم قرار می‌گیرند، جبهه تشکیل می‌شود.

بسیاری اوقات باید از حرف‌ها، نگاه و مسائل شخصی خود گذشت. برخی افراد گلایه می‌کنند که رأی نمی‌دهیم، چون به عنوان مثال سال‌هاست آسفالت فلان کوچه تعویض نشده است.

داستان این آسفالت، ارتباطی با این جبهه ندارد. حتی به شهرداری کل شهر نیز، ارتباط ندارد بلکه مربوط به شهردار همان محله است. اما رأی دادن، به جبهه اصلی مربوط است.

جبهه اصلی نباید فراموش شود.

او، گفت: به برکت انقلاب و خون شهدا، شهرها آباد شدند و برق‌ رسانی، گاز‌رسانی و آب‌رسانی انجام و سایر امکانات فراهم شدند.

اگر نگاه جبهه‌ای به مسائل صورت گیرد، ممکن است عمداً یا سهواً کاری با تأخیر انجام شود، لکن این امر مستلزم ترک جبهه نیست.

رأی‌هایی که به صندوق می‌اندازیم به مثابه مستحکم‌‎کردن خاکریزهای جبهه خودی است که دشمن نتواند اساس جبهه انقلاب اسلامی را فرو بپاشاند.

اموری که مربوط به فضای ملی و کلان کشور و انقلاب اسلامی است، با مسائل جزئی آمیخته نشود.

بسیاری از مردم گلایه دارند و گلایه‌های حقی دارند، اما آن را با اصل نظام و انقلاب خَلط نمی‌کنند.

اما بسیاری این را نمی‌دانند و در اشتباه است.

تلاش کنیم به این وظیفه الهی به لطف پروردگار با دعای امام عصر(عج) و همت انسان‌های پاکباخته که در راه اسلام از آنچه داشتند، گذشتند تا پرچم اسلام برافراشته بماند، عمل کنیم و حماسه بزرگی را رقم بزنیم.

نه تنها برای انتخابات، بلکه برای همیشه در این جبهه باید تلاش کرد زیرا تقابل همه‌ جانبه وجود دارد.

به لحاظ فکری و فرهنگی باید تلاش کرد و آن را تبیین نمود و هم برای حضور انتخابات یازدهم اسفند، از این ایده استفاده کنیم.

در ادامه این نشست، تعدادی از شرکت کنندگان، سوالات و دیدگاه های خود را پیرامون بحث امروز مطرح کردند، سخنان تولیت حرم مطهر به همراه این نظرات، سوالات و پاسخ های ایشان، در فایل صوتی جلسه، در سایت حرم مطهر قابل استماع است.

سلسله مباحث «جهاد تبیین» با موضوع محوری «ولایت فقیه» و همچنین سایر موضوعات سیاسی – اجتماعی روز، پنجشنبه‌ها از ساعت ۸ صبح در سالن شهید آیت الله دستغیب برگزار و به صورت زنده از کانال آپارات به نشانی aparat.com/shahecheragh/live پخش می شود.

متن بیانات تولیت حرم مطهر و فایل های صوتی و تصویری کامل جلسات به همراه پرسش و پاسخ ها در بخش ویژه سلسله مباحث ولایت فقیه در پایگاه اطلاع رسانی آستان مقدس حضرت شاهچراغ علیه السلام، به نشانی shahecheragh.ir/velayat قابل دریافت است.

علاقه‌مندان با عضویت در کانال ایتای eitaa.com/shahecheragh_velayat می‌توانند اطلاعیه و اخبار این نشست ها را مطالعه کنند.

از عموم علاقه‌مندان، به‌ویژه دانشجویان دانشگاه ها و طلاب حوزه های علمیه برای شرکت در این جلسات، دعوت به‌عمل می آید.

  • نویسنده : مریم توانا