جمعی از بانوان شیراز در حرم شاهچراغ (ع) به یاد زنان قبیله بنی اسد در مراسم تشییع نمادین پیکر پاک شهدای کربلا شرکت کردند.
به گواه تاریخ، بعد از واقعه کربلا مردم از بیم یزیدیان نمی توانستند تا بدنهای مطهر یاران امام حسین (ع) را دفن کند؛ تا اینکه زنان طایفه بنیاسد جمع شدند و به خاکسپاری پیکر های پاک شهدا پرداختند.
تبیین ابعاد جنگ ۱۲روزه رژیم صهیونی آمریکایی علیه ایران اسلامی
تولیت حرم مطهر شاهچراغ (ع) گفت: انسجام ملی ایرانیان، حول ولی امر مسلمین مهمترین دستآورد جنگ ۱۲روزه است
دکتر کلانتری، گفت: در دوران دفاع مقدس تمام دنیا علیه جمهوری اسلامی ایران جمع شده بودند، اما امام و امّتِ امام بودند که توانستند جنگافروزان را مغلوب کنند و پیروز شوند.
حجت الاسلام و المسلمین دکتر ابراهیم کلانتری، تولیت آستان مقدس احمدی و محمدی (ع) در صد و دومین جلسه جهاد تبیین که در شبستان امام خمینی(قدس سره) حرم مطهر برگزار شد، به تبیین ابعاد دیگری از جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی آمریکایی علیه ایران اسلامی، پرداخت.
دکتر کلانتری در ابتدای این جلسه ضمن تسلیت ایام سوگواری محرم الحرام گفت: تحلیل و تبیین در مورد جنگ تحمیلی ۱۲ روزه، یک بحث جهانی است و در سرتاسر دنیا نظریهپردازان و تحلیلگران در حال بررسی ابعاد مختلف آن هستند و حتی راجع به آینده این رخداد نیز به مناظره و گفتگو پرداختهاند. به دلیل اهمیت موضوع و در ادامهی سه جلسه پیشین، نشست امروز نیز به واکاوی ابعاد دیگری از این جنگ تحمیلی، اختصاص دارد.
رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی، «انسجام ملی ایرانیان، حول ولی امر مسلمین» را یکی از مهمترین دستآوردهای جنگ ۱۲ روزه دانست و گفت: در کشور ما این وحدت و انسجام شکلگرفته حول ولی امر مسلمین در سه مقطع زمانی در نیم قرن اخیر رخ داده که کم نظیر است.
نخست: در زمان پیروزی انقلاب اسلامی، دوم: در زمان جنگ تحمیلی ۸ ساله رژیم صدام، و دیگری در همین جنگ ۱۲ روزه و هجمه شیطانی رژیم صهیونی آمریکایی به ایران اسلامی. تاکنون هرگاه این انسجام شکل گرفته، در نهایت به پیروزی ملت ایران ختم شده و این خود بالاترین قدرت یک کشور است.
او، گفت: قدرت شکلگرفته پیرامون اصل ولایت از قدرت تسلیحات نظامی، بالاتر و کارآمدتر است.
این مقام مسئول، گفت: بمبافکن و موشک زمانی که انسجام و اتحاد یک ملت از بین رفته باشد کار میکنند اما زمانی که اتحاد الهی در بین یک ملت شکل بگیرد تاثیرات این تسلیحات نظامی از بین میرود و حرف اول و آخر را انسجام و اتحاد الهی بیان میکند.
استاد دانشگاه تهران ، گفت: همه اصول و فروع در یک جامعه مبتنی بر اسلام ناب، بر اساس ولایت شکل میگیرد و معنا پیدا میکند.
کلانتری، گفت: تمام اعمال دینی و شریعت زمانی مفهوم پیدا میکند که نخست امام را شناخته باشیم و اصل ولایت شکل گرفته باشد.
او، گفت: پیشتر به این اصل و اساس در جلسات ولایت فقیه اشاره کردهایم که از چه جایگاه والایی برخوردار است زیرا مغز متفکری که این اعمال را کنار یکدیگر جای میدهد و به آنها ترتیب و نظم میدهد.
تولیت آستان مقدس، در ادامه، مناظره هشام بن حکم و عمرو بن عبید که به اهمیت و لزوم حضور امام و رهبر در جامعه اشاره دارد.
جمعى از اصحاب امام صادق علیه السلام، از جمله: حُمران بن اَعیَن و محمّد بن نُعمان و هِشام بن سالم و طیّار، خدمت امام صادق(ع) بودند و جمع دیگرى نیز حضور داشتند و هشام بن حکم – که جوان بود – در میان آنان حضور داشت.
امام صادق(ع) خطاب به او فرمود: اى هشام! به من گزارش نمىدهى که با عمرو بن عُبَید، چه کردى و از او چه پرسیدى؟
هشام گفت: اى فرزند پیامبر خدا، هیبت شما مرا مىگیرد و از شما شرم دارم و زبانم در برابرتان بند مىآید.
امام صادق(ع) فرمود: «وقتى به شما دستورى مىدهم، اجرا کنید.
هشام گفت: از وضعیت عمرو بن عبید و مجلس درس او در مسجد بصره، خبردار شدم.
این امر، بر من گران آمد و به سوى او رهسپار شدم و روز جمعه به بصره رسیدم و به مسجد بصره رفتم.
دیدم جمع بسیارى بر گرد عمرو بن عبید حلقه زدهاند و او جامه پشمىِ سیاهى به خود پیچیده و ردایى به تن داشت و مردم از وى پرسش مىکردند.
من از مردم، راه خواستم.
برایم راه باز کردند و من رفتم و در انتهاى جمعیت، دو زانو نشستم.
آنگاه گفتم: اى مرد دانشمند! من مردى غریبم.
اجازه مىدهى سؤالى بپرسم؟
گفت: آرى، گفتم: تو چشم دارى؟
گفت: پسرم! این چه سؤالى است؟ چیزى را که مىبینى، چگونه در بارهاش مىپرسى؟ گفتم: سؤال من، همینگونه است.
گفت: بپرس، پسرم! هر چند پُرسشت احمقانه است. گفتم: پاسخ سؤالم را بده. گفت: بپرس.
گفتم: آیا چشم دارى؟
گفت: آرى.
گفتم: با آن، چه مىکنى؟
گفت: با آن، رنگها و اشخاص را مىبینم.
گفتم: آیا بینى دارى؟
گفت: آرى.
گفتم: با آن، چه مىکنى؟
گفت: با آن، بوها را استشمام مىکنم.
گفتم: آیا دهان دارى؟
گفت: آرى.
گفتم: با آن، چه مىکنى؟
گفت: با آن، مزهها را مىچشم.
گفتم: آیا گوش دارى؟
گفت: آرى.
گفتم: با آن، چه مىکنى؟
گفت: با آن، صدا را مىشنوم.
گفتم: آیا قلب دارى؟
گفت: آرى.
گفتم: با آن، چه مىکنى؟
گفت: به وسیله آن، آنچه را بر این اندامها و حواس، وارد مىشود، تمییز مىدهم.
گفتم: آیا با وجود این اندامها، از قلب، بىنیازى نیست؟
گفت: نه.
گفتم: چگونه نه، در حالى که این اندامها صحیح و سالم هستند؟
(توضیح: اینجا مقصود از قلب، نه قلب مادی انسان؛ بلکه مراد، مفهوم قرآنی آن است، یعنی قدرت تشخیص و تدبیر که میتواند حق را از باطل و راه را از بی راهه تشخیص دهد، به عنوان مثال: «فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ»)
گفت: پسرم! این اندامها هر گاه در چیزى که بوییده یا دیده یا چشیده و یا شنیدهاند، شک کنند، آن را به قلب، ارجاع مىدهند و قلب، یقین حاصل مىکند و شک را از بین مىبرد. (توضیح: این یعنی تنظیمگری و حکمرانی قلب)
به او گفتم: پس خداوند، قلب را در حقیقت، براى [رفع] شکّ اندامها گذاشته است؟
گفت: آرى.
گفتم: پس وجود قلب، لازم است وگرنه، اندامها به یقین نمىرسند؟
گفت: آرى.
به او گفتم: اى ابو مروان! پس خداوند – تبارک و تعالى – که اندامهاى تو را به حال خود رها نکرده – بلکه براى آنها پیشوایى قرار داده است تا بر دریافتهاى صحیحِ آنها صحّه بگذارد و به آنچه در آن شک شده است، یقین کند – [آیا] این همه مخلوق را در سرگردانى و شک و اختلاف، رها مىسازد و برایشان پیشوایى که شک و سرگردانىشان را به او ارجاع دهند، قرار نمىدهد، در صورتى که براى اندامهاى تو، پیشوایى قرار داده است تا سرگردانى و شکّ خود را به او ارجاع دهى؟
عمرو، خاموش ماند و چیزى به من نگفت. سپس رو به من کرد و گفت: تو هشام بن حَکَمى؟
گفتم: خیر. گفت: از همنشینان اویى؟ گفتم: خیر. گفت: پس اهل کجایى؟ گفتم: از اهالى کوفه.
گفت: پس تو، خود او هستى!
آنگاه، مرا در آغوش کشید و به جاى خود نشانید و خودش از جایش برخاست و تا زمانى که من نشسته بودم، دیگر سخنى نگفت.
وقتى سخن هشام به این جا رسید، امام صادق(ع) خندید و فرمود: «اى هشام! این مطالب را چه کسى به تو آموخته است؟
هشام گفت: مطالبى است که از خود شما آموخته بودم و آنها را به هم ربط دادم.
امام فرمود: «به خدا سوگند که این مطلب، در کتابهاى ابراهیم(ع) و موسى(ع) آمده است».
(الکافى: ج ۱ ص ۱۶۹ ح ۳).
استاد دانشگاه تهران با بیان اینکه بحث «پیشوایی امام در بین امّت، فقط اختصاص به عصر پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) ندارد، گفت:پیشوایی امام در بین امّت» در همیشه تاریخ وجود داشته و دارند.
یعنی از زمانی که خداوند حضرت آدم(ع) را آفریده تا روزی که آخرین انسان بر روی کره خاکی است، باید یک امام و پیشوا در جامعه حضور داشته باشد، حضرت آدم(ع) خود اولین امام هستند.
وی ادامه داد: کتاب «کافی» اولین و معتبرترین کتاب روایی شیعه میباشد که دارای چندین باب است که شیخ کلینی روایتهای زیادی در آن آورده است، از جمله: «لَوْ کَانَ اَلنَّاسُ رَجُلَیْنِ لَکَانَ أَحَدُهُمَا اَلْإِمَامَ وَ قَالَ إِنَّ آخِرَ مَنْ یَمُوتُ اَلْإِمَامُ»؛ «اگر مردم زمین تنها دو کس باشند، یکی از آن دو امامست و فرمود: آخرین کسی که بمیرد امامست». یعنی هیچگاه جهان بدون امام نمیتواند باشد.
استاد دانشگاه تهران، در ادامه به شرایط زمان غیبت و جانشین امام در این عصر اشاره کرد و گفت: اگر به امام و پیشوا دسترسی نبود، اهلبیت(علیهم السلام) راه را به ما نشان دادهاند و آن اینکه باید به فقیه جامع شرایط یعنی عادل، زمانشنان، مدیر و مدبر مراجعه شود، زیرا ایشان جانشین و نائب امام هستند و امّت را شکل میدهند. انسجامی که در زمان انقلاب اسلامی در ایران پیش آمده کم نظیر میباشد و قبل از آن وجود نداشته است. مردم، حول محور ولی فقیه یعنی حضرت امام خمینی(رحمت الله علیه) جمع شدند زیرا که ایشان آگاهترین فرد به زمانخود، شجاع، مدیر و مدبرترین بودند و یک امّت برگزیده شکل گرفت. این حرکت مردم ایران آنقدر در جهان عظمت دارد که حتی آنهایی که در کاخ سفید حضور داشتند از ابهت انقلاب اسلامی، هراس داشتند و زمانی که شاه قصد داشت به آنها پناه ببرد، در پذیرش او تردید کردند با اینکه شاه غلام حلقه به گوش آنها بود.
دکتر کلانتری اظهارکرد: در دوران دفاع مقدس تمام دنیا علیه جمهوری اسلامی ایران جمع شده بودند، اما امام و امّت امام بودند که توانستند جنگافروزان را مغلوب کنند و پیروز شوند. در جنگ ۱۲ روزه نیز حقیقتاً انسجام شکلگرفته حول ولی فقیه بود که موجب پیروزی و سربلندی ملت جمهوری اسلامی ایران شد. در این زمان حتی افرادی که منتقد بودند پی بردند که ولایت فقیه، اصل و محور است و به این سمت گرویدند و نتیجه آن پیروزی امت اسلامی شد. آن چیزی که دشمن را زمین میزند همین وحدت امت با امام است یعنی تبعیت امت از امام و ولایتمداری امت اسلام با ولی الهی خود میباشد. هیچگاه در تاریخ چند هزار ساله کشور چنین انسجام معناداری که پیروزی را نصب العین ملت خود قرار بدهد، وجود نداشته است.
دکتر کلانتری تصریح کرد: این جنگ به ما نشان داد که آمریکا و کل غرب، دشمنان قسم خورده این مرز و بوم هستند. غربیها آنقدر دولتهای خبیثی هستند که حتی لفظی هم این تجاوز به کشور ما را محکوم نکردند و حتی بیان کردند که باید ایران محکوم بشود! تاجایی که صدراعظم آلمان، چندی پیش گفت که از نظر قانون بین الملل، اسرائیل این حق را داشته است که به ایران حمله کند! کشورهای غربی هرجا که به سود خودشان باشد، قانون بین المللی را تغییر میدهند.
- نویسنده : مریم توانا